یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
ادامه بازی با گارد بسته "، آن هم در مسیر " مدیریت رفتار دشمن" تنها راهکار ما در این برهه تعیین کننده محسوب می شود. زمانی که ما از استراتژی " مدیریت رفتار دشمن " سخن می گوییم، یعنی هدف ما از مذاکرات هسته ای " تبدیل کردن دشمن به دوست" یا " آغاز روند همگرایی با آمریکا" نیست.
پایگاه بصیرت؛ گروه بین المل: مذاکرات هسته ای به ضرب الاجل خود در دهم تیرماه نزدیک می شود، ضرب الاجلی که به هیچ عنوان حکم نقطه ای ثابت و غیر قابل تغییر را ندارد .در این میان، آنچه اصالت و موضوعیت دارد خطوط قرمز راهبردی کشورمان است که جملگی غیر قابل تغییر است؛ خطوط قرمزی که تنها راه بر هم زدن بازی تبلیغاتی ، روانی و سیاسی آمریکا و دیگر اعضای 1+5 ، اصرار بر آنهاست.
روایات متناقض از مذاکرات هسته ای طی روزهای اخیر روایات متناقضی از محل مذاکرات هسته ای شنیده می شود. برخی منابع از پیشرفت کافی در مذاکرات برای رسیدن به توافق نهایی تا تاریخ دهم تیرماه خبر می دهند و برخی دیگر، از استمرار اختلافات کلیدی میان طرفین و عدم امکان رسیدن به توافق تا تاریخ مذکور و تمدید مذاکرات سخن می گویند. به عنوان مثال سرگی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه و یکی از فعال ترین چهره های حاضر در مذاکرات هسته ای با ایران، یک روز از شکست مذاکرات و فردای همان روز از توافق قطعی میان طرفین خبر می دهد! انتشار این اخبار دوگانه و متناقض از یک سو مرهون پیچیدگی مذاکرات و البته از سوی دیگرف مرهون شیطنت اعضای 1+5 است. یکی از اصلی ترین موضوعات اختلافی، به PMD یا همان ابعاد نظامی ادعایی برنامه هسته ای ایران باز می گردد. این موضوع که شانتاژی آشکار از سوی طرف مقابل برای زیر سؤال بردن فعالیت های هسته ای صلح آمیز هسته ای کشورمان محسوب می شود، مسئله ای است که اگر با اصرار طرف مقابل مواجه شود خود به یکی از اساسی ترین عوامل قفل شدن و شکست مذاکرات تبدیل خواهد شد. موضوعاتی مانند بازرسی از اماکن نظامی و نیز بازرسی از دانشمندان هسته ای جملگی حکم خطوط قرمزی را دارد که در صورت عبور از آن ها، توافق هسته ای با اعضای 1+5 ناممکن خواهد بود. اخیرا جان کری وزیر امور خارجه آمریکا پس از مدت ها، توافق نهایی ایران و اعضای 1+5 را منوط به حل مسئله PMD ندانسته است. با این حال موضع گیری اخیر کری با واکنش رسانه های آمریکایی و خصوصا رسانه های وابسته به حزب جمهوریخواه آمریکا مواجه شد. به عنوان مثال واشنگتن پست در این خصوص می نویسد : «سخنان جان کری وزیر خارجه (آمریکا) درباره مسئله بغرنج توضیح ایران درباره ابعاد نظامی احتمالی (پی ام دی) برنامه (هسته ای) آن در گذشته تعجب برانگیز بود. این مسئله در کمک به بازرسان برای شناسایی تخلفات صورت گرفته نقش اساسی دارد. کری ضمن تاکید بر اینکه آمریکا از برخی فعالیت های نظامی ایران در گذشته اطلاع قطعی دارد، گفت اکنون اصرار خاصی بر این نیست که ایران به خصوص مرحله به مرحله اقداماتش را تشریح کند. اهمیت افشاء پی ام دی در این است که در صورت هرگونه پیشرفتی بدون حل این مسئله، بازرسی ها و راستی آزمایی های کافی وجود نخواهد داشت، چون اطلاعی از محل و نحوه فعالیت های قبلی در درست نیست!» با این حال «جان کربی»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در کنفرانس خبری روز جمعه، اظهاراتی تازه درباره موضوع «ابعاد نظامی احتمالی» (PMD) برنامه هستهای ایران -که به جنجال داغ این روزهای رسانهها و مقامات آمریکا تبدیل شده- مطرح کرد. «کربی» در این نشست خبری اظهار کرد ایران بایستی «قبل از» توافق هستهای با گروه موسوم به 1+5 مسئله ابعاد احتمالی را حل کند، وگرنه توافقی در کار نخواهد بود. البته این موضع جدید آمریکائی ها چندان از شفافیت برخوردار نیست و می تواند نوعی پیچیده سازی فضای مذاکرات تلقی شود.
مواضع آژانس در خصوص ابعاد نظامی برنامه هسته ای ایران اظهارات مبهم آمریکائی ها درباره PMD در حالی است که آژانس بین المللی انرژِی اتمی نیز صراحتا اعلام کرده که حل مسئله PMD جهت رسیدن به توافق نهایی میان ایران و اعضای 1+5 ضرورت ندارد. لازم به ذکر است که ابعاد احتمالی نظامی (PMD) مسئله ای است که در چارچوب موضوع "مطالعات ادعایی" بعد از 2006 درباره فعالیتهای گذشته هستهای ایران مطرح شده است. این موضوع مجموعهای از اتهامات را علیه ایران مطرح میکند و به وجوه تسلیحاتی برنامه هستهای ایران اشاره میکند. این موضوع به طور مفصل در ضمیمه گزارش نوامبر 2011 یوکیا آمانو آمده است. ایران و آژانس در آبان 1392 برای چندمینبار توافقی را با عنوان "چارچوبی برای همکاری" امضا کردند که بر اساس آن قرار شد تا سوالات باقی مانده درباره گذشته و حال، طرح و رفع ابهام شود. در همین چارچوب 18 سوال از سوی آژانس طی چند مرحله همکاری میان دو طرف مطرح شد که از این تعداد 16 مورد بررسی و رفع ابهام شده است. دو مورد باقیمانده مربوط به "محاسبات نوترونی" و "انفجارات با قدرت بالا" است که همچنان بحث بر روی آن باقی است. با این حال پس از کارشکنی های آژانس و جاسوسی برخی بازرسان آن و از همه مهم تر، کارشکنی های مفصلی که آمریکا و دیگر اعضای 1+5 در این مسیر صورت دادند، در عمل این پرونده حل نشده باقی ماند. این در حالیست که اصل ادعاهای مطرح شده در خصوص برنامه هسته ای ایران در آن زمان، مخدوش و به لحاظ حقوقی غیر قابل استناد و دروغ است. ایران همواره اتهامات و ادعاهای مطرح شده در این چارچوب نسبت به برنامه هستهای صلحآمیز خود را رد کرده و اسناد و مدارک ارائه شده را فاقد وجاهت حقوقی و نامعتبر میداند. در کنار مواردی که تا کنون بر سر بازرسی های فراپادمانی و غیر قانونی، رفع یک جای تحریم ها و ...مطرح شده است، موضوع بازگشت فوری Snap Back است. در بحث بازگشت فوری( (Snap back) لازم است تا آمادگی لازم را جهت بازگشت به فعالیت های هسته ای خود ( در وضعیت قبل از توافق) در صورت کارشکنی رقیب داشته باشیم. باید این احتمال قوی و صریح را بدهیم که هر لحظه ممکن است آمریکا با آژانس و برخی دیگر از اعضای 1+5 طرحی مشترک طراحی کرده و در اجرای توافق عهدشکنی کند، چنانچه تا الـان نیز بارها این کار را صورت داده است. در چنین وضعیتی باید میان قدرت بازگشت ما به فعالیت های کامل هستهای و افزایش میزان غنی سازی اورانیوم و روند وضع دوباره تحریم ها از سوی غرب توازن و تعادل وجود داشته باشد. نکته مهم تـر اینکه تا رفع همه ابهامات در خصوص توافق نهایی زیر بار امضای آن نرویم، حتی اگر رسیدن به چنین نقطهای مدت ها به طول بیانجامد. آنچه برای ایران اصالت دارد، توافقی عزتمندانه یا عدم توافقی شرافتمندانه است نه ضرب الـاجل دهم تیرماه .
مراقب بازی دشمن در دقیقه 90 باشیم طی روزهای اخیر رسانه های غربی، بازی هدفمندی را در آستانه فرا رسیدن ضرب الاجل زمانی دهم تیرماه آغاز کرده اند. این بازی هدشمند رسانه ای با حمایت و مدیریت دستگاه های رسمی آمریکا و دیگر کشورهای غربی صورت می گیرد. بازی در دقیقه 90 مذاکرات هسته ای، اقتضائاتی دارد که اگر به آن ها عمل نشود، طرف مقابل به شدت گستاخ خواهد شد. ادامه بازی با گارد بسته "، آن هم در مسیر " مدیریت رفتار دشمن" تنها راهکار ما در این برهه تعیین کننده محسوب می شود. زمانی که ما از استراتژی " مدیریت رفتار دشمن " سخن می گوییم، یعنی هدف ما از مذاکرات هسته ای " تبدیل کردن دشمن به دوست" یا " آغاز روند همگرایی با آمریکا" نیست، زیرا بر اساس تضادهای بنیادین موجود در شالوده سیاست داخلی و خارجی طرفین، اساسا چنین هدفی دست یافتنی نیست. از سوی دیگر، " ادامه بازی با حفظ گارد بسته" به معنای در نظر گرفتن همه خطوط قرمز، احتمالات، ابزارها، راهکارهای اضطراری، رویکردهای اقناعی در قبال مخاطبان و.... در این مرحله حساس و تعیین کننده است. در این لحظات حساس نه تنها نباید ذره ای عقب نشینی از خطوط قرمز تعیین شده صورت گیرد، بلکه " احساس عقب نشینی از این خطوط" نیز نباید به رقیب منتقل شود. در صورت انتقال این احساس به صورت خواسته یا ناخواسته، اعضای 1+5 و مخصوصا ایالات متحده آمریکا انگیزه بیشتری برای بر هم زدن بازی در دقیقه 90 پیدا خواهند کرد. در این میان، هرگونه نتیجه گیری در پایان بازی منوط به اراده واقعی طرف مقابل و پذیرش حقوق هسته ای کشورمان در مذاکرات خواهد بود. به عبارت بهتر، دولت و دستگاه سیاست خارجی کشورمان باید به گونه ای با رقیب سوء سابقه دار خود مواجهه کند که کل هزینه های بر هم زدن بازی در دقیقه 90 و هرگونه زیاده خواهی در حوزه های اختلافی( اعم از فنی،حقوقی و سیاسی) را متوجه رقیب کند. در اینجا، جمهوری اسلامی ایران نه به لحاظ زمانی و نه به لحاظ راهبردی، مقید به " امضای توافق نهایی" تا ماه مارس یا حتی تیرماه نیست، بلکه صرفا مقید به " مشخص کردن تکلیف مذاکرات" است. امضای توافقنامه نهایی معلول و مرهون اتخاذ تصمیمی عقلانی از سوی طرف مقابل خواهد بود. به نظر می رسد هنوز این تصمیم عقلانی در طرف مقابل به فعلیت تام و کامل نرسیده است.
نتیجه گیری در برهه حساس فعلی، باید به صورتی همزمان میدان را از دو جنبه راهبردی و حقوقی مورد رصدی هوشمندانه قرار داد. در اینجا باید علاوه بر خطوط قرمز حقوقی، نسبت به خطوط قرمز راهبردی خود نیز در مذاکرات هسته ای آگاه باشیم. توافق هسته ای احتمالی اساسا نمی تواند یک مرکز ثقل در سیاست خارجی ما محسوب شود زیرا یک نقطه ثقل باید به اندازه ای ثابت و محکم باشد که حتی الامکان تغییر بالقوه آن نیز کمتر وجود داشته باشد. این در حالیاست که به واسطه رویکرد فریبکارانه و غیر قابل اعتمادی که ایالات متحده آمریکا و حتی دیگر اعضای 1+5 در مذاکرات هسته ای دارند، اساسا چنین چیزی ناممکن است. اگر توافق هسته ای بخواهد حکم یک مرکز ثقل راهبردی یا حتی تاکتیکی را در سیاست های منطقه ای و بین المللی ما پیدا کند، خروجی های رفتاری و گفتاری ما در نظام بین الملل محکم و پرصلابت و قابل اتکا نخواهد بود. همچنین توافق هسته ای احتمالی ( در صورتی که منعقد شود ) به صورت ماهوی نمی تواند یک " نقطه آغاز راهبردی " باشد، زیرا راهبردها و اصول کلان سیاست خارجی کشورمان از سال 1357 و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشخص شده و به خطوط قرمزی پررنگ در رفتار بین المللی ما تبدیل شده است؛ خطوط قرمز و راهبردهایی که اصرار بر آنها رمز صلابت و اقتدار کشورمان در مقابل دشمنان محسوب می شود./ شناسه مطلب : 276478| [ شنبه 94/3/30 ] [ 7:14 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |